پس از آن غروب رفتن
اولین طلوع من باش
من رسیدم رو به آخر
تو بیا شروع من باش
شبو از قصه جدا کن
چکه کن رو باور من
خط بکش رو جای پای
گریه های آخر من
اسمتو ببخش به لبهام
بی تو خالیه نفسهام
قد بکش تو باور من
زیر سایه بون دستام
خواب سبز رازقی باش
عاشق هميشگی باش
خسته ام از تلخی شب
تو طلوع زندگی باش
پس از آن غروب رفتن
اولین طلوع من باش
من رسیدم رو به آخر
تو بیا شروع من باش
شبو از قصه جدا کن
چکه کن رو باور من
خط بکش رو جای پای
گریه های آخر من
من پر از حرف سکوتم
خالیم رو به سقوطم
بی تو و آبی عشقت
تشنه ام، کویر لوتم
نمیخوام آشفته باشم
آرزوی خفته باشم
تو نذار آخر قصه
حرفمو نگفته باشم
پس از آن غروب رفتن
اولین طلوع من باش
من رسیدم رو به آخر
تو بیا شروع من باش
شبو از قصه جدا کن
چکه کن رو باور من
خط بکش رو جای پای
گریه های آخر من
پس از آن غروب رفتن
…اولین طلوع من باش