Lyrics
دلم گرفته هموطن
هوای موندن ندارم
نشسته غصّه تو قلب من
نوای خوندن ندارم
گذشت وقت جوونی
سفر رفت مهربونی
شدم زندونی غم
تو با من هم زبونی
زغربت خیلی خسته م
تو دردمو می دونی
تویی همخون و جون من
تو با غم آشنایی
وطن خون و غرور من
برام مرگه جدایی
ای وای بر دل من
طلسم مشکل من
اگه وطن نباشه
کجا آب و گل من
از این بهار پر گل
خزون شد حاصل من
اگه یه روزی غم بره
خنده بیاد ماتم بره
دوباره این دل پر می گیره
زندگی رو از سر می گیره
اگه تنم رها بشه
درای بسته وا بشه
دوباره این دل پر می گیره
زندگی رو از سر می گیره